ده کوچکی از بخش رامیان شهرستان گرگان است که در بیست وهفت هزارگزی خاور رامیان و دوهزارگزی باختر شوسۀ گرگان - شاهرود واقع است و 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
ده کوچکی از بخش رامیان شهرستان گرگان است که در بیست وهفت هزارگزی خاور رامیان و دوهزارگزی باختر شوسۀ گرگان - شاهرود واقع است و 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
پادشاهی که دارای تخت و تاج باشد. (ناظم الاطباء). از عالم مسندنشین. (آنندراج) : هرکه شد تاجدار و تخت نشین تاج او آسمان و تخت زمین. نظامی. کآن تخت نشین که اوج سای است خرد است ولی بزرگ رای است. نظامی. تاج بخش شهان تخت نشین مشرق و مغربش بزیر نگین. ؟ (حبیب السیر جزو 4 از ج 3 ص 322). و رجوع به مادۀ بعد شود
پادشاهی که دارای تخت و تاج باشد. (ناظم الاطباء). از عالم مسندنشین. (آنندراج) : هرکه شد تاجدار و تخت نشین تاج او آسمان و تخت زمین. نظامی. کآن تخت نشین که اوج سای است خرد است ولی بزرگ رای است. نظامی. تاج بخش شهان تخت نشین مشرق و مغربش بزیر نگین. ؟ (حبیب السیر جزو 4 از ج 3 ص 322). و رجوع به مادۀ بعد شود
تخت گستردن. (آنندراج). نصب کردن تخت. تخت را برپا داشتن نشستن را: فرش انداختند و تخت زدند راه صبرم زدند و سخت زدند. نظامی. مرا اقبال داد این مژدۀ بخت زدم اندیشه را بر آسمان تخت. امیرخسرو (از آنندراج). عشق جایی که تخت قدر زند عقل را پایۀ تعقل نیست. ظهوری (ایضاً)
تخت گستردن. (آنندراج). نصب کردن تخت. تخت را برپا داشتن نشستن را: فرش انداختند و تخت زدند راه صبرم زدند و سخت زدند. نظامی. مرا اقبال داد این مژدۀ بخت زدم اندیشه را بر آسمان تخت. امیرخسرو (از آنندراج). عشق جایی که تخت قدر زند عقل را پایۀ تعقل نیست. ظهوری (ایضاً)
ده کوچکی از دهستان احمدآباد در بخش مرکزی شهرستان آباده است که در شصت وپنج هزارگزی جنوب اقلید و در کنار راه فرعی ده بید به اقلید و احمدآباد واقع است و 15 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
ده کوچکی از دهستان احمدآباد در بخش مرکزی شهرستان آباده است که در شصت وپنج هزارگزی جنوب اقلید و در کنار راه فرعی ده بید به اقلید و احمدآباد واقع است و 15 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)